نوشته‌ها

به گزارش روابط عمومی شرکت ترکیب حمل و نقل به نقل از دوماهنامه ندای حمل و نقل ریلی سبحان نظری، مدیرعامل شرکت ترکیب حمل و نقل معتقد است بخش حمل‌ونقل کشور مبتلا به بیماری‌های متعددی است و آغاز درمان آن در هر دو بخش جاده‌ای و ریلی در گرو افزایش بهره‌وری است و این شروع نیز به‌طور عمده در اختیار دولت است.

علت پایین بودن جذابیت سرمایه‌گذاری نیز پایین بودن بهره‌وری است که متاسفانه هر دو بخش ریلی و جاده‌ای به آن مبتلا هستند. دلیل دیگر این است که هر دو بخش حمل جاده‌ای و ریلی به جای اینکه نقش مکمل یکدیگر رابازی کنند در نقش رقیب هم ظاهر شده‌اند. این موضوع باعث شده که بر خلاف قاعده منطقی که کرایه حمل بار در ریل باید کمتر از کرایه جاده‌ای و حدود یک سوم تا نصف آن باشد، در کشور ما تقریبا نسبت یک به یک بین آنها برقرار باشد و بخش ریلی مجبور است برای ادامه بقا تخفیف‌های سنگین بدهد که در نتیجه سودآوری را به حدود صفر می‌رساند یا حتی به ورطه زیان کشیده می‌شود.

مهم­ترین اقدامات در خصوص رشد بهره‌­وری حمل و نقل ریلی چیست و انجام این امر بر عهده بخش خصوصی است یا دولتی؟

مایلم پاسخم را در دو دسته راهکار تقسیم­‌بندی کنم؛ راهکارهای سمت بخش خصوصی و راهکارهای سمت دولت. من معتقدم در سمت بخش خصوصی یک اشتباه بزرگ هنگام خصوصی­‌سازی رخ داده و آن هم پراکنده شدن ناوگان بین تعداد زیادی شرکت خصوصی هست که این مساله در عین حال که رقابت ایجاد کرده اما دو نتیجه منفی هم به بار آورده است.

 ۱) این رقابت متاسفانه منفی است به این معنا که شرکت­ها در حین رقابت کردن حواس­شان چندان به منافع خودشان و منافع صنف نیست و اصطلاحا دامپینگ قیمتی انجام می­دهند.

 ۲) کارایی در نتیجه این تکثر و پراکندگی شرکت­ها از دست رفته است. بنابراین به عنوان راهکار در جانب بخش خصوصی معتقدم که شرکت­ها باید به سمت ادغام پیش بروند تا بهره‌­وری افزایش پیدا کند و به موازات آن سودآوری کسب و کار هم اضافه شود. اما در سمت دولت که عمده آن را می­توان در راه­آهن جمهوری اسلامی خلاصه کرد معتقدم نظام برنامه­ریزی و پایش باید در راه‌­آهن اصلاح شود به گونه­‌ای که بهره‌­برداری از دارایی­های موجود بخش ریلی کشور اعم از شبکه و ناوگان (خطوط، ایستگاه­ها، واگن­ها و لکوموتیوها) عملکرد بیشتری در واحد زمان از خودشان نشان بدهند. متاسفانه فرآیندها و نظامات برنامه‌­ریزی در راه‌آهن مربوط به چند دهه پیش هست و تغییر چندانی به لحاظ استفاده از روش­های بهینه­‌سازی شده در این فرآیندها ایجاد نشده. اعتقاد دارم با اتخاذ تصمیمات علمی­‌تر و مبتنی بر یک نظام جامع برنامه‌­ریزی در سطوح سه­‌گانه استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی حتما بهره­‌وری ناوگان در شبکه ریلی ایران نسبت به آن چیزی که الان هست افزایش می یابد حداقل استعداد رشد تا دو برابر وضع موجود را در یک برنامه ۳-۴ ساله خواهد داشت. در کنار اصلاح نظام برنامه‌­ریزی، استقرار یک نظام پایش و کنترل عملکرد راه‌آهن و عملکرد بخش ریلی هم ضروری است. به این معنا که باید شاخص­‌های درست و آزموده شده­‌ای که در سراسر جهان از آن استفاده می‌­کنند مدنظر قرار گیرد و در همین اول کار مقدارش سنجیده شود و از شاخص‌­سازی­‌های جعلی  که با هدف مثبت نشان دادن وضعیت فعلی و ایجاد خوشبینی نسبت به شرایط موجود پرهیز شود.  

تخلیه و بارگیری در حمل  و نقل ریلی با چه چالش­هایی روبه‌­رو است و چه تاثیری در افزایش یا کاهش بهره‌­وری خواهد داشت؟

بنده برای این مساله اهمیت بالایی قائلم، البته سطح اهمیت این موضوع در درجه دوم پس از اقداماتی که در خود بخش ریلی باید انجام شود، قرار می­گیرد. به عنوان مثال وقتی واگن­‌برگردان یا تیپلر که سنگ‌آهن را از واگن­های لبه بلند تخلیه می­کند، خراب می­شود تعداد زیادی واگن پشت آن در انتظار می­مانند و حتی ترافیک شبکه ریلی را تا صدها کیلومتر آن طرف‌­تر تحت تاثیر خودشان قرار می­دهند. بدیهی است که راه‌آهن، بخش خصوصی و صاحبان کارخانه­‌ها، معادن و پایانه‌­هایی که امکانات تخلیه و بارگیری را در اختیار دارند یا به گونه‌­ای با آن مرتبط هستند باید تمام تلاش­شان را به کار گیرند تا حتی خرابی­های ۵ دقیقه‌­ای چنین تجهیزاتی، مهم و نشانه بحران تلقی شود. من معتقد نیستم فقط خرابی باید جدی گرفته شود، حتی بعضا مشاهده می­شود اپراتور یک دستگاه تخلیه، مثلا کار تخلیه یک واگن را در ۳ دقیقه انجام می­دهد و یک اپراتور دیگری به طور میانگین در ۶ دقیقه کار را انجام می­دهد. این بدین معنی است که حتی بدون بروز خرابی، اپراتور دوم نصف اپراتور اول کار می­کند، یعنی ظرفیت استفاده از امکانات ریلی را اپراتور اول خیلی بالاتر تعیین می­کند.

در ایستگاه­های مانوری با چه چالش­هایی در خصوص تخلیه و بارگیری روبه‌­رو هستید؟

موضوع مانور در شبکه ریلی تحت تاثیر دو عامل هست؛

 ۱) پراکندگی زیاد واگن­ها در بخش خصوصی و مالکیت تعداد زیادی شرکت ریلی بر واگن­هاست که باعث می‌شود هر شرکتی قصد داشته باشد واگن را به جایی دیگر و متفاوت از مقصد واگن کناری­اش که متعلق به شرکت دیگری است، اعزام کند این مساله حقیقتا کار مانور را برای راه‌آهن به شدت دشوار می­کند.

 ۲) شیوه تخصیص نیروی انسانی عملیاتی به تجهیزات مانوری است. گاهی اوقات مشاهده می­شود که یک لکوموتیو مانوری به دلیل اینکه پرسنلی که با آن کار کرده­‌اند مثلا وقت استراحت­شان هست این لکوموتیو هم معطل می­ماند تا آنها به سرکارشان برگردند. این کار، کار بسیار غلطی است؛ لکوموتیو مثل کارخانه‌­ای است که باید سه شیفت کار کند. بنابراین حتی ارزش دارد که اگر مثلا در حال حاضر در هر شبانه‌­روز یک لکوموتیو با دو یا سه شیفت نیروی انسانی و خدمه کار می­کند، تعداد شیفت­‌ها را بسته به سختی، آسانی و وضعیت آب و هوا در ناحیه به ۵ یا ۶ شیفت کاری مختلف افزایش دهیم. چرا که این کار موجب می­شود درآمد و بهره­‌وری حاصل از آن، چند ده برابر هزینه نیروی انسانی را جبران ­کند.

آیا زیرساخت­ها در حمل و نقل ریلی متناسب با تعداد ناوگان موجود هست؟ اولویت در توسعه مربوط به کدام حوزه است؟

اگر خیلی کلی نگاه کنیم و در مقیاس کلان (ماکرو) ببینیم، متوجه خواهیم شد که در راه آهن ایران نسبت به راه آهن روسیه، تعداد ناوگان – اعم از لکوموتیو و واگن – به ازای طول واحد از شبکه خیلی کمتر است. در روسیه ۵۰ برابر ایران واگن وجود دارد و ۶ برابر ما طول شبکه‌­شان است. بنابراین ترافیک و چگالی شبکه در ایران معادل یک­‌هشتم کشور روسیه است. شبکه ریلی ایران اتفاقا شبکه ریلی خلوتی است و تا چند برابر ناوگان موجود که حدود ۲۶ هزار واگن باری هست حتی تا ۱۰۰ هزار واگن هم داشته باشیم همین شبکه فعلی قابلیت جوابگویی چنین جمعیتی از واگن را خواهد داشت. البته اگر اقدام به افزایش جمعیت می­شود باید به موازات آن بعضی از مشکلات گلوگاه­‌های شبکه ریلی رفع شده و توسعه شبکه هم داده شود. اما به نظر من توسعه و تجهیز ناوگان اولویت و فوریت بیشتری نسبت به توسعه شبکه دارد.

آیا زیرساخت­های لازم برای افزایش سرعت قطارهای باری وجود دارد و کاهش سیر قطارهای مسافری به دلیل شیوع بیماری کرونا چه تاثیری بر حمل و نقل بار داشته است؟

من معتقدم شبکه راه‌آهن ایران در همین ۱۰ سال اخیر اتفاقاتی را تجربه کرده که حتی با وجود برقراری سفرهای مسافری ناوگان باری­‌اش عملکرد، توانایی و بهره­‌وری بیشتری را به نمایش گذاشته­‌اند. بنابراین انتظار می­رود که ما بتوانیم به آن سطح برگردیم و حتی بالاتر از آن را محقق کنیم. مثلا شاخص مقدار تن – کیلومتر حمل بار به ازای هر واگن باری در شبکه از حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن – کیلومتر فعلی در سال بالاتر برود و حداقل به بالاتر از یک میلیون و ۵۰۰ تن – کیلومتر در سال برسد. این تازه در شرایطی هست که سفرهای قطارهای مسافری همچنان پابرجا باشند برای شرایط فعلی که به دلیل بروز بحران کرونا ترافیک شبکه به زیان قطارهای مسافری و به نفع قطارهای باری تغییر کرده، انتظار از این هم بیشتر هست.

چه درصدی از شبکه ریلی و ناوگان لکوموتیو در اختیار بخش خصوصی هست و آیا خصوصی سازی طبق اصل ۴۴ قانون اساسی به صورت کامل انجام شده است؟

تا امروز حدود ۳۰ درصد ناوگان لکوموتیو کشور، خصوصی شده و این ۳۰ درصد بین ۸ – ۷ شرکت مختلف مالک لکوموتیو پخش شده است. متاسفانه این شیوه خصوصی سازی که تعداد نسبتا زیادی شرکت­های کوچک مقیاس ایجاد می­شوند و هر کدام تعداد کمی دارایی، چه از جنس لکوموتیو و چه از جنس واگن، را تحت تملک درمی­آورند و با آن کار می­کنند این مساله اصل مهم اقتصاد مقیاس را نفی می­کند. من واقعا موافق این شیوه خصوصی سازی نیستم. ای کاش فرمول مناسبی پیدا می­شد تا خصوصی سازی مجددا در قالب یک یا دو شرکت بزرگ انجام می­شد تا امکان افزایش بهره­‌وری ممکن می­شد.

آیا امروز با کمبود لکوموتیو مواجه هستید؟

برای پاسخ به این سوال باید برگردم به پیشنهادی که در مورد اصلاح نظام بهره­‌برداری و برنامه‎‌­ریزی در راه‌آهن عرض کردم. اساسا برنامه‌­ریزی استراتژیک در راه‌آهن در طیف جامع آن و در همه سطوح وجود ندارد. به عنوان مثال یکی از نشانه‌ها آن است که ما به معنای واقعی کلمه بسیار کم قطاربرنامه‌ای داریم. ممکن است ما اسمش را بگذاریم قطاربرنامه‌ای باری ولی رفتار عملی ما با آن قطار، نشان­‌دهنده برنامه‌­ای بودن قطار نیست. این موضوع باعث می­شود که شیوه تخصیص لکوموتیو به واگن شیوه بهینه­‌ای نباشد. اتفاقا ما داریم لکوموتیو را هدر می‌دهیم. به عنوان نمونه در مورد دارایی­‌های ناوگانی بین ایران و روسیه نسبت لکوموتیو باری به واگن باری در ایران بیشتر از همین نسبت در روسیه است. اگر در مقیاس کلان بررسی کنیم ما با فزونی لکوموتیو مواجه هستیم. با توجه به بررسی­‌هایی که خودم انجام داده‌­ام ما لکوموتیو زیاد داریم و باید بیشتر برای افزایش واگن اقدام کنیم.

در این سال­ها قیمت فولاد افزایش چشمگیری داشته است. آیا هزینه حمل و نقل به نسبت افزایش قیمت این کالا افزایش داشته است؟

بخش حمل و نقل ریلی شیب رشد کمتری نسبت به قیمت فولاد تجربه کرده و شدت گران­تر شدنش نسبت به کالاهای فولادی کمتر بوده است. نکته­‌ای که در این میان است این است که بازدهی صنعت فولاد و حمل و نقل ریلی در این مدت چه تغییری داشته است. سرمایه‌­گذاری در تامین ناوگان ریلی همچنان سرمایه­‌گذاری کم ­بازدهی است و به همین خاطر افزایش ناوگان ریلی سالانه بیش یک یا دو درصد نبوده. ولی با توجه به هزاران مشکل اقتصادی و تحریم­ها و… صنعت فولاد به اندازه­ای برای سرمایه­‌گذار جذابیت داشته که ظرفیت کارخانه­‌های تولید فولاد کشور به شدت رشد کرده است. با این شرایط باید بپذیریم سرمایه­‌گذاری در بخش تولید فولاد سودآوری بسیار بیشتری نسبت به حمل و نقل ریلی دارد. کسانی که در توسعه ناوگان یا شبکه ریلی سرمایه­‌گذاری کرده­‌اند اتفاقا همین کارخانه­‌های فولادی بوده­اند که به واسطه شرکت­‌های وابسته‌­شان، ناوگان مورد نیازشان را خریداری کرده‌­اند. به نظر من صنعت فولاد باید این زنگ خطر را جدی بگیرد که اگر حمل و نقل ریلی طی چند سال پیش روی خود نادیده گیرد و خودش راسا به سرمایه‌­گذاری اقدام نکند، حتما با بحران مواجه خواهد شد.

آیا تخصیص منابع در شرکت راه‌آهن در جهت مطلوب و مطالعه شده و با در نظر گرفتن رشد و بهره‌وری صورت می­گیرد؟

خیر؛ در سال­های اخیر شاهد این بوده‌­ایم که در پروژه توسعه شبکه ریلی، دولت بنا به دلایلی بخش مهمی از منابعش را به خطوطی که اولویت نداشته اختصاص داده است. این در حالی است که بخش­‌هایی از شبکه به اذعان کارشناسان به شدت نیازمند توسعه بودند و اگر پول توسعه شبکه خرج این قسمت می­شد حتما بهره­‌وری حمل بار و مسافر در شبکه افزایش پیدا می­‌کرد. بار زیادی به شبکه جذب می­شد در حالی‌که شبکه در مناطقی توسعه داده شد که تقاضای بسیار کمی برای بار دارند حتی تقاضای مسافری­‌اش هم بسیار اندک است و گسترش شبکه در همان نواحی با توجه به شرایط فعلی توجیه چندانی نداشته و سرمایه‌­گذاری­‌ها اصلا منطبق بر یک طرح بهینه نبوده است.

با توجه به چالش­های پیش رو چشم­‌انداز حمل و نقل ریلی را چگونه ارزیابی می­کنید؟

معتقدم دو چالش مهم در بخش حمل و نقل ریلی وجود دارد. اول چالش بهره­ وری است و دوم، چالش سودآوری. حاکمیت باید با کمک بخش خصوصی تمام تلاش­شان را  به کار گیرند تا در مرحله اول بهره‌­وری سیستم حمل و نقل ریلی افزایش پیدا کند. به موازاتش سودآوری کسب و کارهای حمل و نقل ریلی به اندازه­ای جذابیت پیدا کنند که بخش خصوصی با تمایل و علاقه فراوان برای سرمایه‌­گذاری در این حوزه ورود کنند. این دو مساله اگر حل شوند در آینده‌­ای نه چندان دور شاهد تحقق هدف مقدس افزایش سهم حمل و نقل ریلی در کل کشور خواهیم بود.